سلام به همه بله عادی جان آرمینی رو یادت هست مرسی یادت بود
ولی من تغییر کردم از اون موقع نگو و نپرس عاشق این جای جدید شدم بهنام جان ولی
میگردم برات یه بلاگسکای پیدا میکنم باشه؟
نمیدونم این چه عشقی که در بلاگسکای هست من که یه دور قمری زدم الان اینجا احساس وخونه بودن میکنم نه هیچ جای دیگه نه حتی پرشین با امکاناتشخوب بگذریم کاوه جان 
این منم تنها در این بیابان برهوت زندگی منم که هستم نفس میکشم و زنده ام 
احتمالا یعنی خودم تنهام که مینویسم نه کس دیگه  بگذریم فعلا عرضی ندارم تا بعد

دارم آ هنگ فیلم ۴ ازداج و یک تشییع جنازه
از گروه wet wet wet رو گوش میدم و میرم به یه زمانی
که واای چه خوب بود کوچولو بودم کوچولوی کوچولو پر از اعتماد به همه
و شادیهای کوچک که واقعا کوچیک بودن ولی برای من مهم بودن
باید بگم دارم فکر میکنم کم کم که این دنیا هم وفا نداره راستش و بخوایین خوشحالم که اینجوری شده چون از خیلی چیزا آ دم را حت دل میکنه که قبلا خیلی مهم بودن
بعد احساس سبکی و بی قیدی میکنه
چرا همه انقدر وحشت کردین از اون پست قبلیه که غر زده بودم نمیشه که آدم همیشه شاد باشه میشه ؟البته اینم تازه گی خودم بهش رسیدم اگه نه قبلا فقط دلم میخواست بخندم
و شاد باشم خوب حالا باید عادت کنم که دیگه اون جوری نمیشم و باید کم کم بزرگ بشم آ‌ی
خدا چقدر سخت و درد آوره عادت به تنهایی کممممممک نه بابا اونجورام نیست کسی پا نشین بیایین دم خونمون من خوبم فقط باید زمان بگذره


گلی و مینا
دختری کو چک پیرا هن آ‌بیش اسم اون گلی
پر ز شادابیش کمک میکنه گلی به مادر
جارو میکنه این ور و اون ور
تو باغچه داره یه گل قشنگ
هم خوشگل و ناز هم خیلی خوشرنگ
دوست اون مینا چه مهربونه
مینا کوچولو همسایه شونه
بچه ها امروز تو قصه ما چیکار میکنن
گلی و مینا



برای دوست عزیز و مهربانم مینا آ لبالو
که با تمام وجود دوستش دارم همیشه همیشه

سلام سلام سلام
انقدر خوشحالم اومدم یه جای دیگه خیلی
این دفعه مراقبم باشه که دیگه لو نرم البته برای کی بعدا معلوم میشه بگذریم
اینجا صفا هست وفا هست دل آ رام هم هست مرسی مینا جون مرسی مرسی
تولد پنجمین وبلاگم مبارک اصلا معلوم نیست متولد خردادم نه ؟
یه جا بند نشدم از ۱ و نیم سال پیش که شروع کردم چه زود
گذشت همه چی زود میگذره ۲ سال دیگه ۳۰ سالم میشه
ولی احساس ۳۵ سالگی میکنم چراشو بعدا میگم فعلا بای

نخواستی؟