بازگشت گودزیلا


هیچ وقت شده که احساس شادی از بیخ دل نکنین ها ولی بخواهین ادای شادها رو در
بیارین بعدشم فک کنین خل شدین من الان اینجوریم الکی میخندم که گریم نگیره
از کامنتها احساس دلگرمی کردم مرسی مینا جان خوب بگذریم امروز عصر رفتم مهمونی
نه چندان جالبی که همش چند تا خانم راجع به رژیم صحبت میکردند
مجبور شدم دماغم بگیرم بپرم تو موضوع اگه نه میباس اخم یه کناری بشینم احتمالا مینا راست میگه دیگه هیچ چی مثل قبلا نمیشه ولی شاید تجربم بیشتر بشه
شما از ترتیب جملات من میفهمید که چقدر ثبات فکری نا متعادلی دارم راستش خودمم همین فکر میکنم بگذریم اینجا هوا سردی ولی حال میده آدم بره راه بره تو خیابونها ها
توی سرما اگه قبلا بود میگفتم با اون ولی نه تنهایی بیشتر حال میده یا با دوستت یا هر کس غیر از اون چون یاد بی وفایی بد جنسی و بی محلیهایش می افتی که الان خودش از همه اون کارها پشیمونه ولی دیگه دیر شده اون موقع که برای محبتش برای یه کلمه حرف با هاش خو دم رو به اب و آ تیش میزدم میباست درست نگاهم کنه طرفش رو بشناسه الان با حال شرمنده که اگر شرمنده نبود معلوم نیست چه دماغش رو برام بالا میگرفت من نیستم اون موقع که به من گفت تو نباید با فلانی حرف میزدی باید حواسش رو جمع میکرد و من رو با خود آشغال بی خاصیتش مقایسه نمیکرد حالا بیا پا چه خواری کن کیه که بهت محل بده فقط یه شرط داره اونم تغییر ۱۸۰ درجه خودته که محاله چون خیلی از خود را ضی هستش

آی چقدر فحش دادم ها