من یک زن خانه دار هستم .با وجود اینکه در همه کتاب ها ثبت شده عقل سالم در بدن سالم است اما من تا حالا اِبایی از ناسالم غذا خوردن نداشتم.

همان کیک و فست فود هایی که اگر در خانه درست میکردم شستن کوهی از ظرفهای کثیف شده ی آن ،من را به مرز جنون میرساند و اگر از بیرون تهیه میکردیم قیمتش آبا و اجداد جلو چشم می آورد.
ولی بازهم ول کن ماجرای «خوشمزه خوردن به هر قیمتی»  نبودیم.
تا ماه پیش که آقای خونه کرونا گرفت و نه به اختیار بلکه به اجبار رو آوردیم به سنتی زندگی‌کردن و خوراک های مقوی و طبیعی میل کردن
من از وقتی هنوز خروس ها نخوانده بودند و قد قد مرغ ها در نیامده بود شروع میکردم به تهیه فلان دمنوش و بیسال آبگوشت!


با هزار جور تجویز اطرافیان و تجربه زن های سن و سال دار و سرد و گرم روزگار چشیده فامیل ،این برهه سخت زندگی‌ را گذراندیم.
حدود سه هفته هر روز به دستورات طب سنتی عمل کردیم،از رفتارهای درست بگیر تا غذاهای مقوی و سالم


همانجا بود که آقای خونه به من گفت چه عیب دارد بقیه زندگی مان هم همینطور سپری شود؟
پشت چشمی نازک کردم که چه حرفا؟ مگر میتوانیم؟
چطور شکممان را به معرکه دچار کنیم و بعد خودمان به مرافعه بیفتیم؟
ولی یک روز تمام به اثری که این سبک زندگی روی بدنمان گذاشته بود فکر میکردم و ته دلم خواست دنبال دستوراتی از زندگی بگردم که بتوانم آسوده تر، آرام تر، آزادتر، بی دغدغه تر، خوشبخت تر و راضی تر زندگی‌کنم.
بماند که اولین ضربه تبعات این تصمیم خطیر به جان بچه خونه خورد و از خوشمزه جات ناسالم محروم ماند.

از آن جایی که من همیشه عادت دارم هر کار مهمی را بنویسم ،تصمیم گرفتم رفتار هایی که برای زندگی بهتر انجام میدهم را اینجا ثبت کنم.

تا خودم به آنها عمل کنم  شاید هم کسی بتواند از آن استفاده کند و دعایی به روح اجدادم که یک لنگ پا در برزخ منتظر رِزقی از طرف ما ایستاده اند، برساند.

 

+ اسلام دین کاملی است که برای همه زندگی ما برنامه دارد ،اینو که بفهمم بقیه ماجرا حله :)